سال۹۵ که خبر اتمام بزرگترین و نفیسترین قرآن هنری دستنویس جهان را شنیدیم، خیلی از هنرمندان گمان کردند استاد علیاکبر اسماعیلیقوچانی هفتادساله آخرین و برترین کارش را انجام داده است و شاید از دنیای هنر فاصله بگیرد، اما او که خوشنویسی را فقط یک هنر نمیداند و معتقد است خطاطی دنیایی از علم است، قلمش را زمین نگذاشت و همچنان به کتابت ادامه داد. بعد از هشتسال بهسراغ این استاد بزرگ هنری رفتیم تا از احوال این روزهایش بشنویم.
علیاکبر اسماعیلی قوچانی هنرمند خوشنویسی که بیشاز سیکتاب دستنویس چاپ کرده است و نقوشی که خلق کرده، در تالار آینه مجلس و کتیبه مسجد هامبورگ و درهای صحن حرم امامحسین (ع) و امامرضا (ع) دیده میشود، هر روز قلم به دست میگیرد و مشق خط میکند و اثری جدید به آثارش میافزاید. هرکدام از کتابها و آثارش مانند جوامعالحکم که چاپ دهلی است یک دنیا حرف دارد، اما به گفته خودش، قرآن نفیسی که نوشته همه را تحتالشعاع قرار داده است.
این روزها درِ کارگاه بزرگی که قرآن نفیسش را در آن گذاشته، بسته است و بیشتر وقتش را در اتاق کارش میگذراند، بین کتابهای شعر و قلمهای ریز و درشتی که همدم سالهای عمرش هستند. حافظ دستنویس بزرگی را باز میکند و میگوید: قرار بود بعد از تمامشدن قرآن، بزرگترین شاهنامه را هم کتابت و تذهیب کنم. اما یک صفحه را که نوشتم، دیدم هزینهاش خیلی سنگین است و در توانم نیست. شاهنامه را کنار گذاشتم و رفتم سراغ حافظ. فقط خطاطی کردم، بدون تذهیب و آراستن.
کتاب را ورق میزند و نقوشی را که با خط در صفحات میانی کتاب جای داده است، نشان میدهد و میگوید: یک هنرمند هیچوقت نمیتواند ذوق و لطافت را در کارهایش نادیده بگیرد. من هم در میان صفحات حافظ برخی اشعار را با خطوط متفاوت اجرا کردم تا برجذابیت کار افزوده شود.
اینقدر در میان شعرها میچرخد و با کلمات زندگی میکند که ابیات ملکه ذهنش شده است. دستنوشتهای را نشانم میدهد و بلند میخواند: نادانترین مردم کسی است که نوشتههایش را از مطالب یاوه پر کند.
با تأکید بر محتوای نوشتهها ادامه میدهد: خیلی از مردم بدون اینکه از هنر خط چیزی بفهمند، کتابهای من را میخرند؛ دلیلش هم شعرها و متنهای زیبا و مفید آن است. من زمان میگذارم، مطالعه میکنم، جملات زیبا را انتخاب میکنم و آنها را خطاطی میکنم. این کار میشود ترکیب علم و هنر.
قلم بزرگی را که تقریبا همقد خودش است، برمیدارد و میگوید: این قلم، چوب دستی است که با آن به کوه میروم. روی آن پر از اشعار پندآموز است تا دیگران هم در مسیر از آن بهره ببرند.
* این گزارش چهارشنبه ۲۹ فروردینماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۶۵ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.